رژیم اسلامی ایران در دست انداز

اوج کرنش در خارج ، موج توحش در داخل

 

از همان اول مشخص بود و یا باید مشخص میبود که هر قدم نرمش و عقب نشینی رژیم اسلامی  در برابر قدرتهای غربی به رهبری امریکا برای وانهادن رویاهای اتمی اش ، قرار نیست و نبوده که با هیچ نرمشی در برابر خواستهای آزادیخواهانه و برابری طلبانه اکثریت ستمکش جامعه ، مقارن شود .

 دولت " اعتدال و تدبیر وامید " تنها رسالت داشته که طناب هر دم فشرده شونده تحریمهای مالی و اقتصادی را از دور گردن رژیم شل کند ،نظام را سرپا نگه دارند و ،جنبشهای اجتماعی را قلع و قمع کنند ،  ومنافع روحانیت حاکم را حفظ و تداوم بخشند .

 تشدید نقض فاحش حقوق بشر ، افزایش فشار و سرکوب جنبش کارگری و فعالین مستقل کارگری و تشکل های آنها ، تشدید فشار و منکوب کردن جنبش اقلیتهای ملی و مذهبی ، افزایش سانسور کتب و روزنامه ها و تشدید فشار بر نویسندگان و هنرمندان و فعالین مدنی و غیره ، درست در زمانی صورت میگیرد که حسن روحانی و دولتش در سالگرد بقدرت خزیدنشان با همیاری و همراهی اپوزیسیون نماهای اصلاح طلب داخل و خارج ، مرتبا در بوق ها ی برون مرزی و درون مرزی ، قسم میخورند که دراین دو سال، بیلان قابل قبولی داشته اند . تو گویی خود همین رئیس جمهور و یا وزیر خارجه اش نبوده که در مصاحبه با رسانه های غربی منکر وجود زندانی عقیدتی و سیاسی در ایران شده اند و نقش سخنگوی قوه قضائیه را در مواجهه با رسانه های خارجی ایفا کرده اند ؟!

 

نگاهی کوتاه به بیلان توحش رژیم در هفته های اخیر بروشنی بار دیگر دعاوی چپ انقلابی آزادیخواه و برابری طلب ایران را ثابت میکند که همه جناحهای رژیم اسلامی علیرغم همه اختلافات و رقابتهایی که با هم دارند ، منافعی استراتژیک در حفظ و تداوم  این نظام دارند، ازاینرو هیچ تحول بنیادی و درازمدتی برای استقرار دمکراسی و عدالت اجتماعی صورت نخواهد گرفت جز از طریق سرنگونی این رژیم فاشیستی از طریق انقلاب اجتماعی اکثریت مردمان ایران.

 

رژیمی که تنها در طول سه هفته اخیر بیش از 160 نفر را در زندانهای مختلف ایران اعدام میکند ؛ و تنها در زندان قزل حصار سه هزار زندانی محکوم به اعدام در حبس بسر میبرند که اکثریت قریب به اتفاق آنها قربانیان بحران  بیکاری و فلاکت موجود هستند که به دام  مواد مخدرافتاده اند؛ رژیمی که تنها در بند زنان زندان اوین 22 فعال مدنی و عقیدتی را به حدود 190 سال زندان محکوم میکند ؛ آتنا فرقدانی هنرمند نقاش و فعال حقوق کودک را برای چند انتقاد و افشاگری فیس بوکی به 12 سال و نه ماه زندان محکوم میکند؛  وکیل مدافعش را به جرم دست دادن با موکلش به " زنا " متهم و بازداشت می نماید ، رزیمی که در بلبشوی اعدام های فله ای زندانیان عادی چند زندانی سیاسی و از جمله منصور اروند فعال کرد را علیرغم اینکه در موقع انتقال او از زندان ارومیه به زندان مهاباد ادعا کرده بودند که به حبس ابد محکوم شده ، اعدام میکند تا به نیروهای سیاسی کرد و کلیه فعالین اقلیت های ملی تحت ستم ایران پیام دهد که هر قدم افزایش تحرکات آنها را به ددمنشانه ترین شکل ممکن سرکوب  خواهد کرد ، رژیمی که بعد از هفته ها انتظار خانواده پریناز خسروانی و شورش مردم مهاباد در برابر هتل " تارا " از مختومه شدن پرونده سخن میگوید و بر پرونده های قتلهای زنجیره ای ، اسیدپاشی در اصفهان ، قتلهای زنجیره ای-محفلی  کرمان و ... پرونده ای دیگر افزوده میشود.

 

 رژیمی که در روز روشن در 26 خرداد اعتراض عادلانه و ساده کارگران بیکارشده شرکت معدنجو را با گلوله گاز اشک آور پاسخ میدهد و سبب مرگ محمد علی میرزایی کارگر چهل ساله پدر دو فرزند را و نماینده کارگران این شرکت می شود ، رژیمی که به دنبال اعتراضات اخیر کارگران شرکت واحد تهران موج جدیدی از آزار و اذیت فعالین سندیکای شرکت واحد را براه می اندازد و هم اکنون دهها فعال کارگری را درحبس  نگه داشته است ، رژیمی که حتی برای حفظ به اصطلاح امنیت مناطق مرزی از آتش زدن عمدی جنگل ها و مراتع کردستان ابایی ندارد و بحران زیست محیطی و بی آبی و فقر و فلاکت و بیکاری را به منتها درجه رسانده است ، چگونه میتواند از " امید و تدبیر و اعتدال " سخن براند ؟ سیمای واقعی دولت روحانی و رژیمی که ریاست جمهوریش را بعهده دارد را نه در غرولندهایش در داخل در اعتراض به زیاده خواهی های اصولگرایان ،بلکه آنجا باید دید که در برخورد با رسانه ها و نهادهای حقوق بشری جهان منکر هر نوع بازداشت روزنامه نگاران و فعالین اجتماعی به خاطر عقاید و تلاشهای مدنی شان می شود . وعده های سرخرمن او در داخل تنها برای کشاندن مجدد مردم به پای صندوقهای رای در انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی و خبرگان رژیم است تا اکثریت مردم را که از عروج داعش و جنگ و توحش ارتجاع منطقه ای و بین المللی در خاورمیانه ، بیمناک هستند ، از فکر ایجاد تغییرات ساختاری و بنیادی که بدون وقوع یک انقلاب اجتماعی قابل تحقق نیست منصرف کند، همان رسالتی که خاتمی در دو دوره ریاست جمهوریش به عهده داشت بی آنکه ره به جایی ببرد و خود نیز ممنوع الخروج و ممنوع التصویر دست از پا نمی تواند خطا کند !

 

اما بر سرنیزه میتوان تکیه زد ولی روی ان نمی توان نشست .  جنبش سراسری اخیر معلمان و پرستاران ، وقوع چند اعتصابات و اعتراضات کارگری در هر هفته ، نافرمانی مدنی عظیم شیرزنان کشورمان در برابر قوانین و ممنوعیت های ارتجاعی رژیم و مقاومت جانانه آنها برای ممانعت از خانه نشین ترشدن زنان و خروج انها از عرصه های کار و تحصیل و هنر و ورزش ، جنبش هر دم رو به گسترش دفاع از محیط زیست و حیوانات در ایران ، جنبش ملیتهای تحت ستم  ، رشد چشمگیر اندیشه های سوسیالیستی درمیان نسل جوان که رسانه های رژیم و قلمزنان آن نیز اعتراف میکنند که سه دهه پس از سرکوب خونین هزاران کمونیست و یا به تبعید راندن انها ، شبح مارکس دارد بار دیگر برمیگردد !!  نشان میدهد که مردم ایران قصد ندارند در برابر اسلام سیاسی – چه از نوع شیعی و چه از نوع سنی آن – زانو زنند و از پیکار برای آزادی ، دمکراسی ، سکولاریسم و عدالت اجتماعی و در یک کلام کرامت انسانی منصرف شوند . در این وانفسای نفس گیر است که پیوند جنبش های اجتماعی با یکدیگر و امر تشکل یابی و ضرورت سراسری شدن ان اهمیت پیدا میکند.  کشور ما دوران سرنوشت سازی را تجربه میکند، چپ جامعه باید بیش از هر زمان آماده مواجهه با چنین دورانی باشد .

 

سرنگون باد رژیم اسلامی سرمایه داری ایران

زنده باد آزادی ، زنده باد سوسیالیسم

کمیته مرکزی سازمان راه کارگر

27 خرداد 1394 – 17 ژوئن 2015

 

www.rahekaregar.com

سایت ساده سازمان ویژه اینترنت کم سرعت و برای ایران :

http://rahekaregar.com/index1.php